English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 150 (8039 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
glossaries U فرهنگ لغات فنی سفرنگ
glossary U فرهنگ لغات فنی سفرنگ
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
vocabularies U فرهنگ لغات
wordbook U فرهنگ لغات
word book U فرهنگ لغات
lexicon [dictionary] U فرهنگ لغات
dictionary U فرهنگ لغات
glossary U فرهنگ لغات
dictionaries U فرهنگ لغات
vocabulary U فرهنگ لغات
dictionary U فرهنگ لغات
glossary U فرهنگ لغات دشوار
lexical U وابسته به فرهنگ لغات
glossaries U فرهنگ لغات دشوار
dictionary program U برنامه فرهنگ لغات
vocabular U مربوط به فرهنگ لغات زبان
synonymize U الفاظ مترادف بکار بردن فرهنگ لغات هم معنی راتالیف کردن
external symbol dictionary U فهرست علائم خارجی فرهنگ لغات نمادهای خارجی
onomasticon U فرهنگ نامهای خاص فرهنگ اسامی مردم
commentators U سفرنگ گر
commentator U سفرنگ گر
commentaries U سفرنگ
commentary U سفرنگ
gloss U تاویل سفرنگ
terminologies U لغات
terminology U لغات
vocabulary U فهرست لغات
wordplay U بازی با لغات
vocabularies U فهرست لغات
nomenclature U مجموعه لغات
ellipsis U انداختن لغات
vocabulary U مجموع لغات یک زبان
vocabularies U مجموع لغات یک زبان
english words U واژه ها یا لغات انگلیسی
syntactics U علم ترکیب لغات
semantics U علم لغات و معانی
worded U لغات رابکار بردن
word U لغات رابکار بردن
etymology U علم اشتقاق لغات
etymologies U علم اشتقاق لغات
vocabular U مربوط به لغات یا فهرست ان
nomenclator U فهرست لغات و اسامی
etymological U مربوط به ریشه لغات
gallicism U اصطلاحات و لغات ویژه فرانسوی
spelling checker U کنترل کننده حروف لغات
sesquipedalian U معتاد به استعمال لغات دراز
reword U لغات متنی را عوض کردن
semantics U علم لغات معنی شناسی
the a.of boreign words U اقتباس یاگرفتن لغات بیگانه
wordless U غیرقابل بیان با لغات خاموش
malapropism U استعمال غلط وعجیب وغریب لغات
back formation U لغت سازی اشتقاق لغات از یکدیگر
malapropian U کسیکه لغات را غلط بکار میبرد
computer jargon U لغات فنی مربوط به رشته کامپیوتر
onomastics U علم اشتقاق لغات و طرزاستعمال انها
agglutination U ترکیب لغات ساده و اصلی بصورت مرکب
king's english U اصطلاحات و لغات خاص انگلیسی علمی مصطلح درجنوب انگلیس
cultures U فرهنگ
kultur U فرهنگ
lexicons U فرهنگ
lowbrow U بی فرهنگ
dictionaries U فرهنگ
dictionary U فرهنگ
culturing U فرهنگ
lexicon U فرهنگ
culture U فرهنگ
processor U کامپیوتر کوچک برای کار کردن با لغات , تولید متن , گزارش , نامه و...
linguistics U علم السنه واشتقاق لغات وساختمان وترکیب کلمات وصرف ونحو لسانیات
graecism U فرهنگ یونانی
thesauruses U فرهنگ جامع
subculture U خرده فرهنگ
gradus U فرهنگ عروضی
walking dictionary U فرهنگ متحرک
folklore U فرهنگ قومی
subculture U فرهنگ فرعی
rhyming dictionary U فرهنگ قوافی
thesaurus U فرهنگ جامع
ministry of education U وزارت فرهنگ
national culture U فرهنگ ملی
subcultures U فرهنگ فرعی
iranism U فرهنگ ایرانی
urbiculture U شهر فرهنگ
subcultures U خرده فرهنگ
ministry education U وزارت فرهنگ
gazetteer U فرهنگ جغرافیایی
etymologicon U فرهنگ مشتقات
deculturation U فرهنگ باختگی
acculturation U فرهنگ پذیری
acculturate U فرهنگ پذیرفتن
abclution U فرهنگ ناپذیری
Arabic U فرهنگ عربی
lexicography U فرهنگ نویسی
an a to a dictionary U ضمیمه فرهنگ
armenian U فرهنگ ارمنی
encyclopaedia U فرهنگ جامع
enculturation U فرهنگ اموزی
deculturation U فرهنگ زدایی
data dictionary U فرهنگ داده ها
class culture U فرهنگ طبقهای
educative U فرهنگ بخش
Pidgin English <idiom> U انگلیسی برای ارتباط بازرگانان با زبان های متفاوت شامل گرامر ساده و لغات کم.
glossarist U کسی که در پایان کتابی فهرست یا فرهنگی برای لغات دشوار ان تهیه میکند مفسر
chung shin sooyak U فرهنگ اخلاقی تکواندو
hellenist U متخصص فرهنگ یونان
culture fair tests U ازمونهای فرهنگ- نابسته
eeglish persian dictionary U فرهنگ انگلیسی به فارسی
culture free tests U ازمونهای فرهنگ- نابسته
culture bound tests U ازمونهای فرهنگ- بسته
lexical U وابسته به فرهنگ نویسی
an a to a dictionary U ذیل یاملحقات فرهنگ
exception U ذخیره سازی لغات و نیازها و خصوصیات مخصوص آنها برای پردازش کلمه و ترکیب تصویر
dedicated U کامپیوتری که فقط مخصوص پردازش لغات است و برنامه دیگری روی آن قابل اجرا نیست
exceptions U ذخیره سازی لغات و نیازها و خصوصیات مخصوص آنها برای پردازش کلمه و ترکیب تصویر
Brahmins U آدم با فرهنگ از طبقات بالا
Brahmin U آدم با فرهنگ از طبقات بالا
germanist U دانشمند فرهنگ و زبان المانی
slavist U محقق در فرهنگ وزبان اسلاوی
occidentalism U پیروی از فرهنگ و تمدن باختری
lexicography U فرهنگ نویسی واژه نگاری
slavicist U محقق در فرهنگ وزبان اسلاوی
it is ministerial to culture U وسیله ترقی فرهنگ است
americanist U متخصص زبان یا فرهنگ امریکایی
philistine U ادم بی فرهنگ وبی ذوق ومادی
philistines U ادم بی فرهنگ وبی ذوق ومادی
A dictionary tell you what words mean . U فرهنگ زبان معنی کلمات را میدهد
culturist U فرهنگ خواه هواخواه تهذیب وپرورش
intercultural U وابسته به فرهنگ دو کشور بین فرهنگی
philistia U ادم بی فرهنگ وبی ذوق ومادی
Don't touch me!; Don't you touch me! U به من خیلی نزدیک نشو ! [یک متر در فرهنگ باختر]
Indian style U [سبک معماری هندی متاثر از فرهنگ غربی]
Don't touch me!; Don't you touch me! U وارد منطقه شخصی من نشو ! [یک متر در فرهنگ باختر]
acculturate نقل و انتقال دادن فرهنگ یک جامعه به جامعهء دیگر
humanism U مسلک نوع پرستی و انسان دوستی ادبیات و فرهنگ
This dictionary has many examples of how idioms are used . U این فرهنگ مثالهای زیادی از کاربرد اصطلاحات دارد
This dictionary is published(printed) in three volumes. U این فرهنگ زبان درسه جلد منتشر گردیده است
occidentalist U کسیکه فرهنگ و اداب باختریان را جستجو میکند باختر شناس
lore U فرهنگ نژادی افسانه هاوروایات قومی فاصله بین چشم ومنقار
gradus U فرهنگ نظم ونثر لاتین و یونانی که سابقادر انگلستان تدریس میشده
homestay U خانواده مهمان دار [کسی که برای آموزش زبان یا فرهنگ در آن کشور می گذراند]
glossaries U فهرست معانی فهرست لغات
glossary U فهرست معانی فهرست لغات
sinologue U چین شناس ویژه گر فرهنگ وادبیات وتاریخ چین
sinologist U چین شناس ویژه گر فرهنگ وادبیات وتاریخ چین
Japonaiserie U [از بعد از نیمه قرن نوزدهم میلادی طراحی ژاپنی متاثر از فرهنگ غرب بویژه در صنایع دستی و زیبایی شناسی بوجود آمد.]
lexicographic U وابسته به فرهنگ نویسی وابسته به واژه نگاری
grecism U طرز یونانی فرهنگ یونانی
tribial rugs U فرش های عشایری [فرش های ایلی] [اینگونه فرش ها ریشه در آداب و رسوم و فرهنگ هر منطقه داشته و تابلوئی از زندگی ایشان را به نقش می کشد.]
atlases U فرهنگ جهان نما نقشه جهان نما
atlas U فرهنگ جهان نما نقشه جهان نما
floral design U طرح گل و بته [قدیمی ترین فرش بافته شده با این طرح مربوط به قرن هجدهم میلادی در منطقه قفقاز روسیه می باشد. این طرح به گونه های مختلف بافته شده و ریشه در فرهنگ کشور دارد مثل گل لاله در فرش ترکیه.]
Recent search history Forum search
1سیاست گزاران حوزه فرهنگ
1معنى كلمه فرهنگ سازى به انگليسى چيست؟
0لغات
0فرهنگ و هنر
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com